خوش اومدی به قسمت سوم از آلبوم صوتی «مع الامام»، تو این قسمت قراره از تشنگیای بگیم که فراتر از لبهای تشنه و جرعهای از آبه یا بهتر بگم،.درک تشنگی امام حسین در کربلا، فراتر از تشنگی ظاهری آبه
همه ما روضههای آب رو شنیدیم، باهاش اشک ریختیم و سینه زدیم. اما تا حالا فکر کردیم که اصلِ ماجرا چی بوده؟ آیا فقط به خاطر لب تشنه شهید امام حسین (علیه السلام) و نرسیدن آب به ایشون بود؟ قبول دارم، این خیلی دردناکه. اما بذارید یه کم عمیقتر به قضیه نگاه کنیم.
امام حسین (علیه السلام) تشنه یه جرعه آب نبود. درسته که آب رو به روی ایشون بستن، اما عطش اصلی ایشون چیز دیگهای بود. امام حسین (علیه السلام) تشنه “لبیک” بود، تشنه هدایت مردمی که تو گمراهی به سر میبردن. تشنه این بود که آدمها بفهمن در حال انجام چه کاری هستن. بارها و بارها اونها رو نصیحت کرد، هشدار داد که راه اشتباهی رو میرن و پیشنهاد داد که دست از این مسیر بردارن تا به خودشون آسیب نزنن و خودشون رو بدبخت نکنن.
حالا یه کم به قضیه آب فکر کنیم. بله، کشته شدن با لب تشنه خیلی دردناک و سوزناکه. اما از تشنگی ظاهری مهمتر، تشنگی امام حسین در کربلا بود که به خاطرش بارها و بارها مردم رو نصیحت کرد.
امام حسین (علیه السلام) حجت رو همه جوره تموم کرد. تا جایی که عصر عاشورا، در حالی که به شمشیرش تکیه داده بود، یارانی که شهید شدن مثل مسلم و ذوالشهادتین رو صدا میزد و کمک میطلبید.
علت این کار چی بوده؟ مردههارو برای کمک صدا زد تا زندهها که از خواب غفلت بیدار بشن و بهشون بفهمونه که تو چه مسیر اشتباهی قرار گرفتن.
دقیقاً مثل زمانه امام حسین (علیه السلام) که هرکسی خودش رو دید و با خودش گفت:« الان یاری حسین نمی صرفه، ما بریم نمازمون رو بخونیم» نکنه الانم ما با کارامون بگیم:« شرایط که سخته الانم هرکس به فکر خودشه، ولش کن یاری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به صرفه نیست؟»
حتی مثل محمد حنفیه وقتی امام حسین داشت میرفت گفت من دعات میکنم. طرف اومد دید نه آقا بحث جدیه، دید امام حسین میخواد بمونه و نمیخواد تسلیم بشه فکر نمیکرد قضیه جدی بشه، اینجا بود که به امام حسین گفت:« ببین من یه اسب دارم که بهترین اسب عرب هست، این اسب رو اینحا میزارم بمونه پیش شما من خودم با اجازه مرخص میشم.» امام حسین (علیه السلام) در پاسخ فرمودن:« من اسب رو میخوام چیکار؟ من خودِ تو رو میخواستم…”
امروز، لبیک ما به امام زمانمون (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حالا بیایید امروز رو ببینیم. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشنهی چیه؟
ایشون هم الان میگن:« من خودِ تو رو میخوام…»
امام حسین (علیه السلام) به دهها هزار نفر لشکر نیاز نداشت تا جنگ رو ببرد. دلشون فقط برای مردم میسوخت لبهاشون تشنه هدایت مردم بود. حتی تو لحظههای آخر به شمر فرمودن: “من که دارم میمیرم، تو دست بردار و برو… من شفاعتت میکنم.” این نشون میده که امام تا آخرین لحظه به دنبال هدایت مردم بودن و میخواستن اشتباهشون رو گوش زد کنن.
درسته؛ امام حسین (علیه السلام) تشنه به شهادت رسید، در حالی که عطش هدایت مردم در دلشون بود. عطش ایشون این بود که انسانها بفهمن حقیقت چیه راه رو روشن کنن.مسئولیت ما در قبال این عطش
حالا سوال اینجاست: امروز ما چقدر به این عطش امام حسین (علیه السلام) اهمیت میدیم؟ چقدر تلاش میکنیم که جزو کسایی نباشیم که فقط به فکر خودشون بودن؟ چقدر به ندای امام زمانمون لبیک میگیم؟
یکم فکر کنیم، کمی به خودمون بیایم. قضیه خیلی جدیتر از یه روضه و گریهست. داستان اینه که امام حسین (علیه السلام) هنوز هم تشنهست؛ تشنه اینکه ما هدایت بشیم و به ندای “لبیک” امام زمانمان پاسخ بدیم.
آیا ما تو مسیری که امام حسین (علیه السلام) برامون مشخص کردن و بخاطرش به شهادت رسیدن حرکت میکنیم؟
خیلی خوشحالم که تا اینجا در کنارمون بودی رفیق!
این نشون میده که دغدغه فهمیدن داری، اما اگر بازهم مشتاق شنیدن ناگفتههایی هستی که مسیرت رو میسازه تو قسمت جذابِ بعد به اسم
« خاموشی » همراهمون باش.