قبل از قضاوت، یک نفس عمیق بکشید:)

رفیق، تا حالا فکر کردیم که چرا با وجود اتفاقات تلخی که می‌افته، انگار درس‌های لازم رو نمی‌گیریم؟ به ماجرای مهسا امینی فکر کن، به اتفاقاتی که بعد از اون افتاد، به سیل عظیم نظرات و تحلیل‌هایی که خیلیاشون هیچ پایه و اساسی نداشت و تو فضای مجازی سرازیر شد. آیا واقعاً تو این بین، ما به اندازه کافی به موضوع فکر کردیم؟ یا صرفاً با سرعت باورنکردنی، قبل از هر چیز، افتادیم تو دام قضاوت عجولانه و برچسب نظراتمون رو زدیم؟

چرا واقعاً باید درباره همه چیز نظر بدیم؟

بیا روراست باشیم باهم. خیلی از ما، وقتی یه اتفاقی می‌افته، اول از همه انگار یه وظیفه رو دوش خودمون میدونیم که درباره‌اش حرف بزنیم و نظر بدیم. انگار این بخشی از هویت ماست که باید نشون بدیم «در جریانیم»، «خبر داریم» و «نظر هم داریم». گاهی اوقات، این اظهارنظرها فقط برای اینه که بگیم «منم هستم»، «من بیشتر از شما اطلاعات دارم» یا «منم فهمیدم». بابا بس کنیم دیگه کافیه!
این همه نظر، این همه تحلیل عجولانه، واقعاً کمکی به حل مشکل می‌کنه؟ یا فقط فضای پرتنش جامعه را متشنج‌تر می‌کنه و باعث می‌شه حرف‌های مهم‌تر گم شن؟ این رفتار، به خصوص تو فضای مجازی، مثل بنزینیه که روی آتش ریخته می‌شه، خب ما مردم چرا اینکارهارو میکنیم؟!

ریشه‌های یه ذهنیت غلط: چرا تحلیل‌های ناتمام و بی اساس خطرناکن؟

یکی از خطرناک‌ترین چیزها تو دنیای امروز، همین تحلیل‌های ناتمام و بی پایه و اساس هست. وقتی اطلاعاتمون کامل نیست، وقتی فقط یه گوشه‌ از یه قصه رو شنیدیم، اما با قاطعیت شروع به قضاوت عجولانه می‌کنیم، چه اتفاقی می‌افته؟ ذهنیت‌های غلط شکل می‌گیره. مثل همون اتفاقی که در مورد مهسا امینی افتاد. روایت‌های اولیه، تحلیل‌های عجولانه، و نظرات بدون پشتوانه، خیلی سریع دهن به دهن چرخید و تو ذهن خیلی‌ها، مخصوصاً نوجوون‌ها، موندگار شد. مشکل اینجاست که ما، به عنوان بخشی از جامعه، گاهی اوقات تو «روایت اول» ضعیف عمل می‌کنیم. فراموش می‌کنیم که گاهی اولین اطلاعات، واقعی‌ترین نیستن و نیاز به تحقیق و راستی‌آزمایی دارن تا بشه یکم روش تحلیل کرد و نظر داد.

نقش ما تو این ماجراها: دامن زدن یا صبر کردن؟

رفیق، مسئولیت تک تک ما تو این ماجراها بسیار بسیار مهمه. چرا ما، بدون اینکه از جزئیات دقیق یه اتفاق باخبر باشیم، ناخودآگاه یا حتی آگاهانه، به قضاوت عجولانه دامن می‌زنیم؟ چرا به جای اینکه یه قدم به عقب برداریم و منتظر اطلاعات موثق بمونیم، بلافاصله در صف قضاوت‌کننده‌ها و نظردهنده‌‌ها قرار می‌گیریم؟ انقدری برای شخصیت خودمون احترام و ارزش قائل باشیم که تا زمانی که اطلاعات کامل و جامعی از یه موضوع نداریم، صبر کینم و همینجوری اظهار نظر نکنیم. این احترام به خودمونه و احترام به جامعه‌ایه که در اون زندگی می‌کنیم.

آموزش به نسل بعد: الگوهای واقعی باشیم

مهم‌ترین وظیفه ما، نه قضاوت‌های عجولانه، بلکه آموزش به نسل بعد هست. باید به فرزندهامون، به نسل‌های آینده، یاد بدیم که صبر کنن و بی پایه و اساس نظر ندن درباره هرچیزی. بهشون یاد بدیم که قبل از هر قضاوتی، فکر کنن، تحقیق کنن و اطلاعاتشون رو کامل کنن. نسل بعدی ما نباید مثل «بزرگ‌ترهایی» باشن که متاسفانه، خودشون هم الگوهای خوبی نبودن و اشتباهاتشون رو به نسل بعد منتقل کنن. بیایین الگوهای واقعی باشیم؛ الگوهایی که تفکر، صبر، و احترام به حقیقت رو به جوون‌هامون یاد میدن.

در نهایت، رفیق، عذرخواهی می‌کنم اگر صحبتم یکم تلخ بود. اما واقعیت گاهی اوقات همینه، تجربه تلخ و دردناک اتفاقاتی که اطرافمون رخ می‌ده، و نحوه واکنش ما به اون‌ها، باید برای همه ما یک «عبرت» باشد. یاد بگیریم که قبل از قضاوت، یه نفس عمیق بکشیم، فکر کنیم، و بعد حرف بزنیم.

به امید روزهای خوب، یا علی.

مطلبی که خوندید برگرفته از یکی از پادکست‌های استاد خوش منظر بود؛ در ادامه میتونین پادکست رو گوش بدین…

  1. نگاهی دیگر به ماجرای درمانگاه قم علیرضا خوش منظر ۲:۳۰