چرا آقای پزشکیان رأی آورد؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام رفقای عزیزم! امیدوارم حال دلتون حسابی خوب باشه.
خب، درباره انتخابات اخیر و رای آوردن آقای پزشکیان یه چند تا نکته مهم دارم که می‌خوام باهاتون در میون بذارم. امیدوارم این حرفا براتون مفید باشه و یه خدا قوت جانانه هم می‌گم به تک‌تکتون که بالاخره، حتی به اندازه یه ذره هم که شده، توی این مسیر تلاش کردید. ان‌شاءالله خدا این تلاش‌ها رو از همه ما قبول کنه و همه‌مون هم تو این راه رشد کرده باشیم.

بریم سراغ اصل مطلب که بفهمیم چی شد و چرا آقای پزشکیان رأی آورد!

۱. چرا مردم به کسی رأی میدن که راستش وعده خاصی نداد ؟! (احساسات، برگ برنده!)
نکته اول: خیلی‌ها تو تحلیلشون گیر کردن که آقا اصلاً چی شد؟ چجوری میشه که مردم مثلاً به کسی رأی بدن که نه وعده خاصی میده و نه برنامه منسجمی ارائه میده؟ اصلاً چجوری ممکنه؟!
خیلی سریع و خودمونی بگم: اولین نکته اینه که همه ما آدم‌ها توی انتخاب‌های زندگیمون، یه سری عوامل تأثیرگذار داریم. بیشتر اوقات هم می‌تونم بگم که تحت تأثیر همین عوامل انتخاب می‌کنیم و راستش، عقلانیت اونقدر توش حاکم نیست.
یکی از مهم‌ترین فاکتورهایی که باعث میشه ما یه چیزی رو انتخاب کنیم (مثلاً بخوایم یه نفری رو برای انجام یه کاری انتخاب کنیم)، یکی از ملاک‌های جدی‌ای که ناخودآگاه رومون اثر داره، اون حس همراهی، حس همدردی و باوریه که نسبت به اون فرد پیدا می‌کنیم. خب، وقتی یه فردی میاد و از دردها، از رنج‌ و سختی حرف‌هایی میزنه که بالاخره مردم دوست دارن و حس می‌کنن که “آره، این داره حرف ما رو می‌زنه”، طبیعتاً اقبال بهش خیلی بیشتر میشه.
تا هزار بار هم بگی که اصلاً طرف اومده برنامه داره، منطقی صحبت می‌کنه و الی آخر… 
این حس همراهی یه چیز دیگه‌ست برای مردم! و این باعث شد که آقای پزشکیان بتونه نظر مثبت بخش بزرگی از جامعه رو جلب کنه

۲. جنگ کلیشه‌ها و دوقطبی‌سازی: مردم چی دیدن و چی ندیدن؟

نکته دوم اینه که خیلی از مردم ما مناظرات رو کامل ندیدن! و این تصور و شاید توهم ماست که میگیم آقا مگه ندیدید این حرفا رو زد اینجا یا هیچی نتونست بگه یا هر چیز دیگه‌ای… نه آقا! مردم اصلاً ندیدن و نمی‌بینن.
اون بخش‌هایی رو تو فضای مجازی می‌بینن که همون حرف‌های ناراحت‌کننده‌ی دردناک و بالاخره حرف دل مردمم هست، که باعث بشه بگن: “خب آقا، آقای پزشکیان مثل ماست، این شبیه ماست، درد ما رو می‌فهمه و طبیعتاً می‌تونه گزینه خوبی باشه برای انتخاب.”
پس بنابراین در طول تاریخ، اکثراً مسائلی مثل تعصبات و تمایلات و بحث‌های حسی-روانی روی انسان‌ها تأثیر داشته و خیلی وقتا غلبه کرده بر عقلانیت‌شون. این جنگ همیشگی انسان با خودشه!

یه نکته دیگه هم اینجا هست: وقتی توی فضای دوقطبی‌سازی میفتیم، مردم خیلی راحت به سمت اون کلیشه‌هایی که از قبل براشون آماده شده میرن و اون‌ها رو ترجیح میدن. وقتی از انقلابی‌ها یه چهره‌ی خیلی متعصب و کریح و زشت و این شکلی نشون دادن، طبیعتاً کافیه یه کلمه به کار ببرن درباره‌اش بگن: “اینا فلانن، اینا تندرو هستن و…” که باعث بشه مردم، همه کلیشه‌هایی که از قبل تو ذهنشون، توی فیلم‌های سینمایی و اینا دیدن زنده بشه واسشون و بگن: “این پس همونه! نباید بذاریم اینا بیان.” خیلی راحت میان به هر کسی که روبه‌روی اون باشه، رأی میدن، خیلی ساده!

۳. اختلافات داخلی و ریزش رأی‌ها

مسئله بعدی: اختلافات داخلی بود. کاری ندارم که کی باید میرفت به نفع اون یکی، کی نباید میرفت یا چی… به طور کلی دارم میگم همین زد و خوردی که ما همینجوری داشتیم با همدیگه انجام میدادیم، این هم باعث شد که یه بخشی از مردم به حرف‌هایی که اینور و اونور واسه این نامزد و اون نامزد زده میشد توجه کنن. مردمی که نه حالا انقلابی هستن و نه ضد انقلابن، معمولی هستن که میشن یه بخش جدی از همون مرددین. و این هم یکی از عوامل بود که هنوزم که هنوزه ( همین الان که من دارم با شما صحبت می‌کنم یه عده بی‌خیال نمیشن و هنوز دارن سر کله همدیگه می‌زنن.)

۴. تقابل دنیا و آخرت؟ چرا تصویر دنیاگریزی رو ساختیم؟

یه مسئله دیگه وجود داره: اینه که یه تقابلی ایجاد شده بین دنیا و آخرت مردم. مردم تصور می‌کنن اون کسانی که انقلابی هستن و یا اساساً انقلاب، به فکر دنیای اون‌ها نیستن و فقط آخرتشون رو در نظر میگیرن و دنیای مردم براشون اهمیتی نداره. این تصوریه که براشون ایجاد شده و متأسفانه ما نتونستیم درک صحیحی از انقلاب برای مردم ایجاد کنیم و همچنین نتونستیم در مرحله بالاتر کاری کنیم که مردم نگاهشون فقط یک نگاه مادی خالص به زندگی نباشه که اینجا خیلی مسئله عمیق میشه ولی بازم خیلی مهم و ریشه‌ایه.
مطلبی که خوندید برگرفته از یکی از پادکست‌های استاد خوش منظر بود…
در ادامه میتونین پادکست رو گوش بدین…

  1. چرا آقای پزشکیان رای آورد علیرضا خوش منظر ۶:۳۴