سلام دوستِ من!
یه پادکست از استاد خوشمنظر آوردیم که من و شما حسابی نیاز داریم چنین حرفهایی بشنویم. چجوری میتونیم در چهارچوب های دین و اخلاق، همراه با شادی و پرانرژی بودن؛ نگاه نوجوونها رو نسبت به دین تغییر بدیم؟
آخه خودمونیم، خیلی وقتا فکر میکنیم دینداری و مذهبی بودن یعنی نخندیدن و جدیتِ زیاد، انگار شوخی و خنده با دین جور در نمیاد و گناهه.
ولی نه، اینجور که فک میکنی نیست رفیقِ من.
اتفاقا امام صادق علیه السلام میگن:
کسی اگر شوخی کنه بدون اینکه حرف زشتی بزنه، خدا اون شخص رو خیلی دوست داره.
مشکل اینه که یا شوخیهامون از حدش میگذره و میشه مسخرهبازی و بیاحترامی و یا حتی گناه، یا انقدر خشک و جدی هستیم که کسی حوصله نداره باهامون حرف بزنه. انگار وسطِ این دو تا حالت گیر افتادیم. در حالی که اگه به حرف امام صادق علیه السلام گوش بدیم، میبینیم که خدا اتفاقاً از اون بندهای که شوخی میکنه، خوشش میاد؛ به شرطی که تو شوخیهاش حرفِ بد، توهین، غیبت یا گناه نباشه. یعنی میشه هم خندید، هم باعث شادی شد و هم خط قرمزها رو رد نکرد.
چرا نباید مارو تو جمعهای مختلف با این اخلاق بشناسن که هم باحاله و شوخ طبع هست، هم تیکه نمیاندازه و گناه نمیکنه و…؟!
بچهها و نوجوونها خیلی چیزهارو درک میکنن و توقع دارن از طرف مقابلشون، وقتی میبینن آدمای مذهبی همیشه جدین و اهلِ شوخی و خنده نیستن، فکر میکنن دینداری یعنی همین دیگه. چراکه افراد مذهبی اسم دین رو یدک میکشن و چه بخوان و چه نخوان رفتارشون آیینه دین هست. نوجوون وقتی رفتار این افراد رو میبینه فکر میکنه مذهبیها یه گوشه نشستن و از خوشیهای دنیا دوری کردن، درحالی که اگه ببینن یه آدمِ مذهبی میتونه هم با خدا باشه، هم شوخیهای درست و حسابی بکنه، هم دلِ بقیه رو شاد کنه و هم آدمِ بااخلاقی باشه حتی تو شوخیهاش کسی رو دست نندازه، تهمت نزنه، غیبت نکنه، اونوقت نظرش کلاً نسبت به رفتار مذهبیها عوض میشه. تو این حالت، آدمِ مذهبی رو نه فقط یه الگوی خوب، بلکه یه دوستِ باحال میبینن که میشه راحت باهاش ارتباط برقرار کرد و در کنارش لذت برد.
مربیها و سخنرانها، باید با یه کم شوخی و خنده، دلِ نوجوونها رو بدست بیارن.
جدایی از نصحیتهای همیشگی یکم خودشون رو تو دل مخاطب جا کنن که همه حس خوب دریافت کنن، این حسِ خوب، فقط با خندیدن نیست؛ میتونه یه تعریف ساده، انرژی بالا و نشون دادنِ همدلی هم باشه.
متأسفانه، ما بعضی وقتا فکر میکنیم وظیفهمون فقط اینه که بقیه رو نصیحت کنیم، حتی اگه خودمون هم زیاد اهلِ عمل نباشیم! یادمون میره که تأثیرِ واقعی وقتیه که بتونیم تو دلِ طرف جا باز کنیم، بخندونیمش، شادش کنیم و حسِ خوبی بهش بدیم. این هنرِ دلنشین بودن، چیزیه که باید بیشتر روش کار کنیم.
باید قبول کنیم که تو این زمینه کم کاری کردیم. خیلی از “خط قرمزایی” که واسه خودمون کشیدیم، حرف دین نیست، بیا یکم فاصله بگیریم از این فضایی که آدمهارو خسته میکنه و باعث حال خوب بشیم. دینِ ما شوخیهای سالم و باحال رو نه تنها ممنوع نکرده، بلکه دوست هم داره. اگه ما بتونیم با شوخیهای درست و بهجا،بذر شادی تو دلهاشون بکاریم و یه تصویرِ خوب از دینداری نشون بدیم، چرا این کارو نکنیم؟
نباید بترسیم که اگه شوخی کنیم، دیگه کسی ما رو جدی نگیره یا در شأن ما نباشه، اتفاقاً همین شاد بودن و صمیمی بودنه که باعث میشه بقیه بیشتر نسبت به ما حس خوب دریافت کنن، دوستمون داشته باشن …
و قطعا تاثیر گذاری بیشتری هم خواهیم داشت.
بیایین سعی کنیم این مهارت رو درون خودمون قوی کنیم. با بقیه بیشتر رفیق باشیم، بعضی از سختگیریهای بیخودی رو کنار بذاریم و یاد بگیریم چجوری با شوخیهای سالم و باحال،باعث شادی دیگران بشیم. اینجوری میتونیم دینداری رو نه فقط یه وظیفه، بلکه یه انتخابِ شاد و دوستداشتنی نشون بدیم.
این مطالب رو بصورت فشرده میتونید توی پادکست “خدا شوخی رو دوست داره” از استاد خوش منظر بشنوید…