قراره یه تحلیل جدید از پیوند عاشورا و انتظارِ موعود داشته باشیم.
برگرفته از دیدگاه استاد خوشمنظر در پادکست آخرین.
اکثرا تصور میکنیم که عاشورا، صرفاً یه واقعهی تاریخی تو گذشتهست؛ یه تراژدی دلخراش که باید تو ایام محرم براش عزاداری کرد و اشک ریخت و سوگواری کرد.
اما اگر از زاویه دقیقتری به این واقعه نگاه کنیم، مخصوصاً با توجه به تحلیلهای عمیق استاد خوشمنظر تو پادکست “آخرین”، میفهمیم که عاشورا نه تنها یه واقعه تاریخی تموم شده نیست، بلکه مثل یه آینهست که دقیق بهمون نشون میده تو این دورانِ سخت، چقدر برای ظهور امام زمان(عج) آمادهایم و چقدر شایستگی ظهور موعود آخرالزمان رو داریم!
خیلیا، مفهوم اصلی و پیامِ عاشورا رو تو ایستادگی در برابر یزید زمان خلاصه میکنن. تشخیصِ ظالمِ دوران و مقابله باهاش، قطعاً یکی از ابعاد حیاتی این قیام هست. اما ریشهی عمیقتر این ماجرا تو وضعیت جامعهی منتظر و شایستگیِ اون جامعه و مردم برای ظهورِ امام دوازدهم عج نهفته.
منطق الهی تو این مقیاس، پیچیدهتر از یه تقابل سادهست. خدا بعد از یازده حجت الهی، دوازدهمین نور هدایت رو به عنوان آخرین امید بشریت معرفی کرده. اما تعویقِ ظهور ایشون، نه به دلیل ناتوانی الهی، بلکه بازتابی از ناتوانی ما تو ایجاد شرایط مناسب برای ظهور هست یعنی ما نتونستیم دنیا رو برای ظهور آماده کنیم. گویا جامعهی بشری، در طول تاریخ، به اندازهی کافی شایستگی همراهی و محافظت از آخرین حجت خدا رو از خودشون نشون نداده.
بزرگترین دردِ ما، همونطور که تو پادکست بهش اشاره شده، اینه که نتونستم عمق نبود اماممون رو درک کنیم. ساده تر بگم؛ ما اصلا درک نمیکنیم چقدر بدبختیم که امام زمانمون غایبه و یجورایی فک میکنیم زندگی با روند عادی خودش میگذره.
ما به زندگی بدون حضور کاملِ معصوم عادت کردیم و نبود ایشون، به جای ایجادِ احساس اضطرار و نیازِ شدید و فوری، به یه موضوع عادی تبدیل شده. این بیتفاوتی نسب به نبودن اماممون، نقطهی مقابلِ درکِ نیازه؛ همون درکی که بنیاسرائیل بعد از سالها فقدان پیامبر تجربه کردن و انقدر از خدا درخواست کردن تا منجر به فرستاده شدنِ حضرت موسی (ع) شد. اونها فهمیدن که کسی نیست و احساس خلأ کردن و این درک، نقطهی شروع رستگاریشون بود.
شبِ تاریک عاشورا، استعارهای قدرتمند از وضعیتِ امروزِ ماست. شکافته شدنِ صفوفِ یارانِ امام حسین (ع)، خروجِ بعضی از یاران از خیمه، و توجیهاتی که برای همراهی نکردن با حق ارائه میشد، همگی یه بازتاب کامل از چالشهایی هست که ما تو دورانِ غیبت باهاش روبرو هستیم.
عمل به حرام و توجیه: همونطور که یارانِ امام حسین (ع) برای خودشون توجیهاتی داشتن، ماهم در مواجهه با گناهها و حرامها، اغلب به توجیه متوسل میشیم. این توجیهات، در واقع، انکارِ مسئولیتِ ما در قبالِ اهداف امامِ زمان (عج) هست.
دعوت و سپس رها کردن: حواسمون باشه امام حسین امام زمان اون موقع بوده ها ما الان باید امام زمان خودمون رو دریابیم. امام حسین (ع) رو دعوت کردن، اما سرنوشتِ ایشون نشون داد که دعوت به تنهایی کافی نیست. شایستگیِ همراهی و وفاداری، عاملِ تعیین کنندهست . امروز هم، ما در برابر امامِ زمانِ خودمون، تو جایگاه مشابهی قرار داریم. دعوتِ ما تا کجایِ مسیرِ همراهیِ امام زمانمون، واقعی پیش میره؟
آیا واقعا تا آخر میمونیم و در راستای اهداف اماممون تلاش میکنیم یا…
تاکیدِ بیسابقهی اسلام به عزاداری امام حسین (ع)، صرفاً یه سنت مذهبی نیست، بلکه یه سازوکارِ آموزشیِ عمیقه. این سوگواری، فضایی برای یادآوریِ اهداف عاشورا، درکِ فداکاریِ اهلِ بیت (ع)، و مهمتر از همه، تمرینی برای سنجشِ وفاداری و شایستگیِ ما تو دورانِ غیبت هست. این عزاداری، تلنگریه تا بفهمیم که انتظارِ واقعی، نیازمندِ تحولِ درونی و آمادگیِ عملی هست.
ممنون که تا آخرین لحظه در کنارمون بودی رفیق!
این تحلیلها، فقط بخشی از نگاهِ جامعِ استاد خوشمنظر در دوره مع الامام هست. برای اینکه با عمق وجود چرایی و شرایط ظهور و ماجرای حقیقی عاشورا رو درک کنیم توصیهی جدی من اینه که بازم پیشمون بمونید و تو دوره جامع مع الامام هم همراهمون باشید.
ناگفتههای زیادی برای بیان حقیقتها وجود داره و ما خودمون باید دست به کار بشیم تا از قافله حقیقت جا نمونیم.
این شنیدن، میتونه دریچهای جدی به سمت درکِ مسئولیت منتظران واقعی باز کنه.
پس فرقی نمیکنه تو چه جایگاه و سنی هستی ولی اگر واقعا دنبال مطالبی هستی که نمیتونی هرجایی بشنوی و طالب حقیقتی ما تو دوره جامع مع الامام منتظرت هستیم.