رفیق نوجوون من، سلام!
این روزا، در مدارس و دانشگاهها حرفها و بحثهای زیادی مطرح میشه، مخصوصا بعد از اون اتفاقات سال گذشته. حتما تو هم شنیدی یا حتی خودت تو این بحثها بودی که “چرا اونجوری شد؟” یا”چرا اینا این کارو کردن، نیروهای امنیتی به بچههامون حمله کردن و…؟”
و ما نوجوونها چقدر باید از این ماجراها مطلع بشیم و بدونیم.
اینکه با چه اطلاعاتی، با چه دیدگاهی به مسائل نگاه میکنیم، خیلی مهمه. دنیای امروز پر از اطلاعات متفاوته، از پادکستها و ویدئوهای کوتاه گرفته تا اخبار و تحلیلهای مختلف. اما مهمتر از حجم اطالعات، کیفیت و صحت اونهاست.
ما نوجوونها، که تازه داریم دنیای اطرافمون رو بهتر میشناسیم، باید خیلی هوشیار باشیم که اطلاعات درست رو از نادرست تشخیص بدیم.
پادکستها و شنیدهها:
ببین، یه چیزی هست به اسم “شنیدن حرف دو طرف”. یادت میاد توی اون پادکست که صحبتش بود، چقدر تاکید شد که قبل از اینکه هر ادعایی رو باور کنی، برو و حسابی تحقیق کن؟ دقیقا همین جاست که این حرف به دردمون میخوره. وقتی میشنویم که “فلانی رو کشتن” ، خیلی مهمه که از خودمون بپرسیم:
“خب، داستان کاملش چیه؟”این سوالات مثل کلیدهایی هستند که درهای درک ما رو باز میکنن. نباید به اولین یا قوی ترین
صدا بسنده کنیم. نباید اجازه بدیم احساساتمون زود قضاوت کنه. حقیقت معمولا پیچیدهتر از چیزیه که در ظاهر دیده میشه.
یه مثال بزنم برات:
فرض کن یه نفر میاد و میگه “نیروهای امنیتی فلان کار رو کردن یا فلانی رو کشتن”. خب، قدم اول اینه که بپرسیم:
ممکنه یه نفر شروع کرده باشه به آسیب زدن به بقیه، به اموال عمومی، یا حتی به خود
ماموران یهو با ماشین یه تعدادی از مامورهارو زیر گرفته باشه، چاقو زده بهرمامور تو ملا عام. خب، تو این شرایط، از نیروی امنیتی چه انتظاری میره؟ اینکه وایسته و بگه “خیلی پسربدی بودی، عزیزم نباید این کارو میکردی نباید میکشتی، اینو ببین مرد؟”
مسلما نه! منطق میگه اگه یه نفر داره به امنیت جامعه آسیب میزنه، باید باهاش برخورد جدی بشه. حتی اگر این فرد ادعا کنه که انگیزههای خوبی داره، اما روشش آسیب رسوندن به دیگران باشه، باز هم قابل قبول نیست. جامعه بر اساس قوانین و نظم اداره میشه و هرج و مرج، حتی با نیت
خیر، نتیجهای جز نابودی نداره.اگه با خالفکار برخورد نشه، فردا هر کسی هر غلطی خواست میکنه. این موضوع فقط به
نیروهای امنیتی مربوط نمیشه، بلکه به امنیت و آرامش خودمون و جامعهمون مربوط میشه. اگه پلیس یا نیروهای امنیتی در برابر تخریب اموال عمومی، اخلال در نظم، یا حمله به شهروندان بی تفاوت باشن، اون وقت چه کسی باید جلوی این اتفاقات رو بگیره؟
چه برای مردم عادی، چه برای نیروهای امنیتی. اگه بزنن نیروی امنیتی رو و کسی کاری به کارشون نداشته باشه، خب خیلی راحت تر هم به مردم عادی آسیب میرسونن. چون هیچ بازدارندهای وجود نداره. این دیگه دو دوتا چهارتاست!
اینکه نیروی امنیتی وظیفهاش رو به درستی انجام بده، به خاطر حفظ امنیت همه ماست. اگه این نیروها مورد حمله قرار بگیرند و هیچ واکنشی نشون داده نشه، این ضعف در مقابل افرادی هست که به دنبال ایجاد ناامنی و هرج و مرج هستند.
پس وقتی خبر، ویدیو یا مطلبی رو میخونیم و میبینیم، نباید فقط به روایت یک طرف بسنده کنیم. باید ببینیم آیا منابع دیگری هم این ادعا رو تأیید میکنند؟ آیا رسانههای معتبر و شناخته شده این اطلاعات را منتشر کردند؟
آیا مستندات و شواهدی برای این ادعا وجود داره؟
این پرسشگری، ما رو در برابر اطلاعات غلط و جهتدار واکسینه میکنه.
شاید بگی “خب، چرا گاز اشکآور زدن؟ چرا باتوم؟” منم میفهمم، واقعا کسی دلش نمیخواد این صحنهها رو ببینه و از این تقابلها ناراحت میشم. چهرههای معترض، برخورد خشونتآمیز، همه اینها میتونه باعث ایجاد حس همدردی یا حتی خشم در ما بشه. اما بیا یه لحظه منطقی فکر کنیم:
فرض کن پدرت یه پلیسه. وظیفهاش اینه که از مغازهها، اموال عمومی و امنیت مردم محافظت کنه. حالا یه نفر میاد جلو روی پدرت کوکتل مولوتف پرتاب میکنه، سنگ و آجر پرت میکنه، یا حتی بهش حمله میکنه. پدرت چیکار باید بکنه؟ وایسته نگاه کنه؟
بگه “عزیز دلم، نکن این کارا رو؟”
اگر بخواد اینقدر ملایم برخورد کنه، ممکنه جون خودش یا بقیه در خطر بیفته. اونها (نیروهای امنیتی) آموزش دیدند تا در شرایط خاص و در چارچوب قانون از ابزارهای خاصی برای کنترل موقعیت استفاده کنند. این ابزارها، مثل گاز اشکآور یا باتوم، معمولا آخرین راه حل هستند وقتی سایر
روشهای مسالمتآمیز برای کنترل اوضاع شکست خورده.
در اعتراضاتی که به اغتشاش کشیده میشه، حلوا که پخش نمیکنن! کسی که هدفش براندازی یا تخریب هست، انتظار نداره نیروهای امنیتی فقط نگاهش کنن. وقتی اعتراضات از مسیر خودش منحرف میشه و به سمت خشونت، تخریب اموال عمومی، یا آسیب رسوندن به افراد کشیده میشه، نیروهای امنیتی وظیفه دارن تا این روند رو متوقف کنند.
وظیفه نیروهای امنیتی، حفظ امنیت جامعه است و برای این کار هم کلی چارچوب و قانون دارن. برای استفاده از هر نوع ابزاری، از جمله باتوم یا گاز اشکآور، پروتکلهای مشخصی وجود دارد.
این اقدامات برای کنترل جمعیت، جلوگیری از خشونت بیشتر، و بازگردوندن نظم انجام میشه. اگه از این قوانین تخطی کنن، خودشون مجازات میشن. شاید خیلی از این دادگاهها رسانهای نمیشه، ولی بدونید که بی حساب و کتاب نیست.
درک اینکه نیروهای امنیتی چه زمانی و چرا از این ابزارها استفاده میکنند، نیازمند دیدگاهی جامع و منصفانه است. نباید صرفاً بر اساس تصاویر احساسی قضاوت کرد. باید شرایط میدانی، اقدامات صورت گرفته از سمت «معترضین یا اغتشاشگرها»، و در نهایت، واکنشی که نیروهای امنیتی در راستای حفظ امنیت انجام دادن رو در نظر گرفت.
اینا رو گفتم که بدونی، توی این شرایط، خیلی مهمه که ما نوجوونها هم با چشم باز به قضیه نگاه کنیم. احساساتمون محترمه، اما منطق هم باید کنارش باشه. اینکه نگران اتفاقات باشیم، یا نسبت به بی عدالتی حساسیتمون بالا باشه، کاملا طبیعیه. اما این احساسات نباید ما رو کور کنه و باعث بشه حقیقت رو نبینیم.
وقتی کسی داره به شهر آسیب میزنه، یا به ماموری که وظیفهاش حفظ امنیت هست حمله میکنه، اون هم باید عواقب کارش رو بپذیره. زندگی یک فرد در جامعه، به معنای پذیرش قوانین و مسئولیتهایی است که برای حفظ نظم و امنیت جمعی وضع شدند و زیر پا گذاشتن این قوانین، پیامدهایی هم خواهد داشت.
ای کاش هیچ وقت این اتفاقات نمیافتاد. اما وقتی افتاد، ما باید سعی کنیم حقیقت رو بفهمیم. نه فقط از یه طرف ماجرا، بلکه با شنیدن و تحقیق درباره حرف همه طرفها. اینکه از منابع گوناگون استفاده کنیم، نظرات مختلف رو بشنویم، و سعی کنیم ریشهیابی کنیم که چرا اتفاقات
به این شکل رقم خوردن.
اینجوریه که میتونیم یه نوجوون آگاه باشیم و گول هر حرفی رو نخوریم. چون تو هم، چه بدونی چه ندونی، با حرفات، با باورات، داری رو بقیه تاثیر میذاری. هر کدوم از ما، به عنوان یه فرد تو جامعه، مسئولیت داریم که اطلاعاتمون رو دقیق کنیم و اون رو به صورت آگاهانه با دیگران به اشتراک بذاریم.
به عنوان یه نوجوون، تو هم رسانه خودت هستی. وقتی با دوستانت حرف میزنی، وقتی تو شبکههای اجتماعی فعالیتی داری، یا حتی وقتی تو خانواده درباره مسائل روز صحبت میکنی، داری یه پیام رو منتقل میکنی. این پیام میتونه مثبت، سازنده، و مبتنی بر حقیقت باشه، یا میتونه منجر به گسترش شایعات، اطلاعات نادرست، و دامن زدن به اختلافات بشه.
پس مراقب باشیم چی رو باور میکنیم و چی رو انتقال میدیم. با پرسیدن سوالات درست، با تحقیق، و با حفظ خونسردی و منطق در مقابل اطلاعات، میتونیم نقش موثری تو درک بهتر مسائل پیرامون خودمون ایفا کنیم و از تبدیل شدن به ابزاری در دست انتشار اطلاعات نادرست جلوگیری کنیم.
این هوشمندی، بزرگترین سرمایه تو در دنیای امروز است.
مطلبی که خوندید برگرفته از یکی از پادکستهای استاد خوشمنظر، به اسم “احمله نیروهای امنیتی” هستش …
در ادامه میتونین این پادکست رو بشنوید و توضیحات بیشتر رو در دوره آزادی من دنبال کنید.