بازهم قراره در مورد یه اتفاقی صحبت کنیم که خیلیها رو درگیر کرد و حرف و حواشی زیادی به همراه داشت: ماجرای خانم مهسا امینی.
یه جو خیلی عجیبی ایجاد شد که انگار پلیس و گشت ارشاد مستقیما باعث مرگ ایشون شدن. خب، این یه ادعای خیلی بزرگه، نه؟
وقتی همچین ادعایی پیش میاد، اولین چیزی که باید از خودمون بپرسیم اینه که
– آیا واقعاً منصفانه و با دید باز به ماجرا نگاه کردیم؟
– آیا تمام ابعاد قضیه رو، بدون اینکه فقط اون چیزی که دلمون میخواد رو ببینیم، بررسی کردیم؟
وقتی میگیم “تحقیق کردیم”، منظورمون اینه که باید هم از رسانههایی که ممکنه جهتدار باشن (مثل اینترنشنال، بیبیسی و…) و هم حرف های رسانه های داخلی رو بشنویم. باید اونها رو با هم مقایسه کنیم همه چیز رو کنارهم بچینیم و بدون تعصب و کاملا منطقی بررسی کنیم تا بفهمیم حقیقت ماجرا چی بوده.
اینکه پلیس رو متهم کنیم که “به خاطر حجاب جون یه نفر رو گرفته”، بار روانی خیلی سنگینی داره. این یعنی انگار پلیس همینطوری سرِ اینکه کسی حجاب نداشته، با باتوم و اسلحه بهش حمله کرده و باعث مرگش شده! در صورتی که واقعیت جامعه ما این نیست و نباید باشه. برخورد پلیس با مسئله حجاب، در حالت عادی، تذکره. اگر هم خدای نکرده خطایی از یه مامور سر بزنه، این یه خطای شخصیه و نه مورد تایید اسلام، نه حاکمیت و نه هیچ انسانیت دیگهای هست.
حالا در مورد خانم امینی، وقتی که ایشون به اون مرکز منتقل میشن، بدون هیچ درگیری یا برخوردی، اون اتفاق ناگوار پیش میاد و ایشون از دنیا میرن. حرف اصلی اینجاست که اولش پدرشون ادعا کرد تو گذشته هیچ مشکلی نداشته، بعدم به راحتی گفت دروغ گفتم! پزشکی که سیتیاسکن رو انجام داد، اولش گفت ضربه خورده، بعداً در توییتر گفت من دروغ گفتم!
چرا ما این چیزا رو نمیبینیم؟
چرا وقتی فیلم دوربینها را منتشر کردند، باز هم راحت قضاوت میکنیم و انگشت اتهام رو سمت پلیس میبریم؟
وقتی کسی در مورد زندگی شخصی ما قضاوت میکنه، در نهایت میگیم “تو همه چیز رو نمیدونی، تو زندگی من نیستی!” ولی وقتی در مورد مسائلی که اطلاعات کامل نداریم، خیلی راحت نظر میدیم، انصافمون کجا میره؟
اگه اطلاعات کامل ندارید، خواهش میکنم برید تحقیق کنید. حقیقت رو از هر دو طرف بشنوید. شاید بچههایی که الان ذهنشون درگیره و ابهام دارن، با شنیدن حرفهای مختلف، بتونن به یه نتیجه منطقی برسن.
بعضی وقتها یه خاطره بد از یک رفتار بد، باعث میشه کل اون مجموعه رو زیر سوال ببریم. مثلاً یکی از بچهها نوشته بود که “کلاً اینها انسانیت ندارن” یا ادعا کرده بود که “دخترها رو کشتن چون حجاب نداشتن”. آقا خودمون هم میدونیم که این حرفها واقعیت نداره!
شاید مسئله شما اعتراضات و اغتشاشاته که اون بحث جداگانهای داره. اما اتفاقی که هر روز رخ میده و ما شاهد تذکر دادن پلیس به کسایی هستیم که پوششون کامل نیست، رو با ماجرای قتل اشتباه نگیریم.
یه سوال مهم دیگه اینه که این ادعاها، این حرفها که “همه رو دارن میکشن”، “دخترها رو کشتن”، اولین بار چه کسانی تو ذهن ما کاشتند؟ از رسانههایی شنیدیم که واقعاً عاشق ما و آزادی ما هستن، یا از اونایی که نمیخوان ما احساس خوبی داشته باشیم؟
وقتی میبینیم رسانههایی مثل بیبیسی و اینترنشنال، که دائم ناامیدی و حال بد رو در جامعه ما پمپاژ میکنن، از یه چیزی حمایت میکنن، نباید خیلی راحت بهشون اعتماد کنیم. حرفهاشون رو با شک و تردید بررسی کنیم.
در نهایت، حتی اگه فکر میکنید حرفهای اطرافیان یا حکومت درست نیست، بیاید واقعبین باشیم. اگر مثلا جمهوری اسلامی اشتباه میگه چه ضمانتی وجود داره کسی که دائم حال بد رو به مردم تزریق کرده درست میگه؟ اون طرف هم ممکنه که راست نگه. پس بهترین کار اینه که کل ماجرا رو بررسی کنیم، از هر دو طرف بشنویم و بعد، بدون در نظر گرفتن اون چیزی که دلمون میخواد حقیقت باشه، خودِ حقیقت رو پیدا کنیم.
اینجوری میتونیم ذهنمون رو منظم کنیم و نسبت به مسائل، واقعبینتر باشیم.
مطلبی که خوندید برگرفته از یکی از پادکستهای استاد خوشمنظر، به اسم “کشتن دختران بخاطر حجاب” هستش …
در ادامه میتونین این پادکست رو گوش کنید.
و توضیحات بیشتر رو در دوره آزادی من دنبال کنید.