سلام به تو رفیقِ جویایِ حقیقت !
تا حالا به این فکر کردی که چرا بعضیها دلشون یه جریان انقلابی میخواد؟ یا چرا بعضیها، وقتی یه اتفاقی اونجوری که میخواستن پیش نمیره، انگار ته دلشون دنبال مقصر میگردن؟ شاید چون شخصیت درونی خودشون هنوز مسیر مشخصی نداره و با اون اتفاق بزرگ، مثل انقلاب، زاویه پیدا میکنن؟
راستش رو بخوای، جواب این گرهها خیلی سادهتر از اون چیزیه که فکر میکنی و ربط داره به یه چیزِ خیلی شخصی: هدف زندگی خودمون!
۱. این انقلاب از کجا شروع شد؟ یعنی ریشههاش چی بود، چه اتفاقایی افتاد که باعث شد این حرکت شکل بگیره؟
۲. این انقلاب چه اهدافی رو دنبال میکنه؟ یعنی قراره چی رو تغییر بده، چی رو بسازه، و در نهایت به کجا برسه؟
۳. چه کسایی یا چه چیزهایی جلوی این انقلاب رو گرفتن و باهاش مخالفن؟ یعنی دشمنان و موانعش چی بودن یا چی هستن؟
اگه خودِ ما ندونیم هدف زندگیمون چیه، چطور میتونیم در مورد اهداف یه انقلاب حرف بزنیم؟ اگه ندونیم خودمون دنبال چی هستیم، چطور میتونیم درک کنیم که چرا یه انقلاب نتونسته خواستههای ما رو برآورده کنه؟ شاید همین الان یه سری از خواستههای تو، یا اون کسی که برای اثبات انقلاب باهاش داری بحث میکنی، هنوز توسط اتفاقاتی که افتاده تأمین نشده باشه. شاید اون شخص، هنوز هدف زندگی خودش رو هم نمیدونه؛ چه برسه به اینکه بخواد با یه جریان بزرگ انقلابی با کلی هدف بزرگ همراه بشه.
حالا این وسط، به جای اینکه بیایم اهداف بزرگ انقلاب رو بیاریم پایین و سعی کنیم براش توجیه بتراشیم که «آره، قبول، این کار رو نکرد ولی اون یکی رو عالی انجام داد!»، باید یه کار دیگه کنیم. باید خودمون و اون کسی که این انقلاب رو زیر سوال میبره، بکشیم بالا، به اندازه اون اهداف بزرگ. باید بفهمیم که خواسته قلبی ما از زندگی چیه. اینجاست که جستجو برای هدف زندگی اهمیت پیدا میکنه.
یه وقتایی میبینی یکی شاکیه از وضع اقتصادی. خب، حق داره! خیلیهامون از این وضع راضی نیستیم. ولی وقتی میخوایم طرف رو قانع کنیم که انقلاب خوبه، هی شروع میکنیم به مقایسه کردن با زمان شاه که «اگه اون بود الان هیچی نداشتی!» در صورتی که اصلاً معلوم نیست اون موقع وضع بهتر بود یا نه. این کار یعنی داریم انقلاب رو کوچیک میکنیم، تنزل میدیم به یه بحث اثباتی ساده، فقط برای اینکه طرف رو قانع کنیم. این اشتباهه! چرا باید عظمت یه حرکت رو فدای یه بحثِ اثباتی ساده کنیم؟
به جای اینکه هی گیر بدیم به اون میوهی خراب و بگیم چرا اینجوریه، باید بریم سراغ ریشهها! باید از خودمون بپرسیم: من اصلاً از زندگی چی میخوام؟ اصلاً چی باید بخوام؟ برای رسیدن به این خواستهها و پیدا کردن هدف زندگی، چقدر حاضرم از چیزهای دیگه بگذرم؟ به چه قیمتی میخوام این اهداف رو حفظ کنم؟
یادمه چند وقت پیش با یکی از دوستام که توحوزنفت و شیمی واینا… تحصیلات داره و اتفاقاً تصمیم گرفته بود بره آلمان، گپ میزدیم. بعد از چند سال همدیگه رو دیده بودیم و داشت از برنامههاش میگفت. وقتی فهمیدم میخواد مهاجرت کنه، همینجوری از سر رفاقت پرسیدم: داداش، تو واقعاً دنبال چی هستی تو زندگی؟ هدف زندگی “تو” چیه؟
یه لحظه جا خورد! انگار انتظار این سوال رو نداشت. جوابش این بود: «لذت ببریم، عشق و حال کنیم و در رفاه باشیم!»
وقتی گفتم همین؟ ، یه جورایی تعجب کرد که یعنی چی همین؟ گفتم: «میدونی که من مخالف تفریح و لذت نیستم، خودم پایهاش هستم! ولی فقط همین؟ واقعاً هدف زندگی بالاتری نمیشناسی؟ فکر کن، عمرمون رو بذاریم برای رسیدن به رفاه و لذت، اونم تازه اگه بتونیم بهش برسیم! مثلا همین الان آلمان منتظر توئه تا بهت رفاه تقدیم کنه. معلوم نیست به همینم برسی یا نه… بله یه سریا واقعاً میرسن…
یکی از مخاطبای “دختران باران” که از فراگیران ما بود، خانمی حدوداً سی و چهار پنج ساله، دکترای هوش مصنوعی داشت و تو یه شرکت خیلی خفن نفتی تو هلند کار میکرد. اتفاقاً اومده بود ایران و باهاش صحبت کردیم. زندگیِ پر از رفاه و امکاناتی داره، ولی همزمان داشت میگفت: «چجوری برگردم ایران؟» میگفت حس میکنه این همه رفاه، این همه خوشگذرونی، این همه سفر، تکراری شده. دیگه سر خودش رو نمیتونه گرم کنه. حس میکنه رفاه به تنهایی کافی نیست، دیگه آدم رو راضی نمیکنه. اینجاست که نبود هدف زندگی عمیقتر خودش رو نشون میده.
تهش همه چی به این برمیگرده که اون درون ما باید تغییر کنه تا بفهمیم انقلاب اسلامی واقعاً چی آورده. انقلاب، اول از همه، یه انقلاب درونیه. وقتی هدف زندگی تو پیدا کنی، اون وقت میتونی درک کنی که چطور با اهداف بزرگتر انقلاب همراه بشی و چطور میتونی برای رسیدن به اونها تلاش کنی و دیگران رو هم تو اول از همه تو مسیر انقلاب درون حرکت بدی. باید بهشون بگیم اول به انقلاب درونشون فکر کنن.
پس وظیفه ما اینه به جای اینکه هی بخوایم انقلاب رو از بیرون برای بقیه اثبات کنیم، بیایم مشخص کنیم اول ببینیم انقلاب توی خودمون چه کرده!
بیا اول هدف زندگیخودمون رو پیدا کنیم”
متنی که خوندید برگرفته از اولین قسمت آلبوم صوتی “من و انقلاب” به اسم “انقلاب درون” از استاد خوش منظر بود…
به نظرم راهی که شروع کردی رو تمومش کن؛ مطمئن باش پشیمون نمیشی که هیچ بلکه درمورد یه موضوع پرطرفدار و البته مهم یه زاویه نگاه جدید به پدست میارین…