یه دختر نوجوون دهه هشتادی یا نودی از ما یه سوال میپرسه که: آخه چرا ما باید توی کلاسی که هیچ آقایی توش نیست، بازم روسری سرمون کنیم یا فرم داشته باشیم؟
خب، بیاین راستشو بگیم، این سوال که به دلایل لباس فرم مدرسه برمیگرده؛ حسابی به جاست و ممکنه توی ذهن خیلی از نوجوونا بچرخه. خیلی وقتها این سوال بدون جواب میمونه یا با جوابهایی روبهرو میشه که شاید چندان قانعکننده نباشه. اما نوجوون امروزی، با دسترسی به اطلاعات زیاد و با ذهنی پرسشگر، به دنبال جوابهای منطقی و قابل درکه. بیاین با هم سهتا مدل جواب دادن به این سوال رو بررسی کنیم، ببینیم کدومش به دلمون میشینه و برای نوجوونای امروز بیشتر کاربرد داره.
یه مدل جواب دادن اینه که بگیم: بچه جون همینی که هست، میخوای بخواه، نمیخوای نخواه. یا شاید هم جملات کمی متفاوت ولی با همین لحن قاطع بگی: این قانون مدرسه است و باید رعایت بشه.
این مدل جواب دادن، متاسفانه خیلی رایجه. بزرگ ترها، والدین، یا حتی مسئولین مدرسه با قاطعیت، بدون توضیح یا با توضیح خیلی مختصر و کل ، این موضوع رو به نوجوون اعلام میکنن و انتظار دارن دانش آموز صرفاً اطاعت کنه. نوجوون هم که با این لحن روبهرو میشه، ممکنه جلوی شما چیزی نگه، اما این سکوت به معنی پذیرش یا قانع شدن نیست. تو ذهنش هزاران سوال دیگه شکل میگیره و تصویرش از شما (که باید مرجع و راهنما باشه) به عنوان کسی که فقط دستور میده و دلیلش رو نمیگه، کاملاً عوض میشه.
ایجاد مقاومت پنهان:
نوجوون احساس میکنه صداش شنیده نمیشه و خواسته یا ناخواسته شروع به زیر سوال بردن این “اجبار” میکنه.
کاهش اعتماد:
وقتی احساس کنه حرفش شنیده نمیشه یا برای سوالاتش ارزش قائل نیستن، اعتمادش به بزرگترها کاهش پیدا میکنه.
ایجاد دلزدگی از محیط:
مدرسه که باید یه مکان برای یادگیری و رشد باشه، تبدیل به مکانی برای سرکوب و اجبار میشه و این باعث دلزدگی از درس و مدرسه میشه.
حل نشدن مشکل، بلکه پنهان شدن آن:
این مدل جواب دادن، مشکل رو حل نمیکنه، بلکه پنهان میکنه. سوال نوجوون از بین نمیره، بلکه در سکوت و با دلخوری باقی میماند و ممکنه تو موقعیتهای دیگه خودشو نشون بده.
یکی از دوستان یه روش دیگه رو پیشنهاد داد که: به بچهها میگم برن درباره پوشش اماکن رسمی تو سراسر دنیا تحقیق کنن. اونوقت متوجه میشن هر جایی قانونی داره و شما هم باید طبق قانون عمل کنید.
این روش سعی میکنه با یه مقایسه کلی، ضرورت رعایت قوانین رو به نوجوون یادآوری کنه. تو این روش، استدلال اینه که هر جامعه یا نهادی برای رسیدن به اهداف خودش، قوانینی وضع میکنه و افراد عضو اون نهاد باید تابع این قوانین باشن. اینجا هم فایده شما درس خواندن و استفاده از محیط آموزشیه و سختیاش هم رعایت قانون پوشش مدرسه ست.
آشنایی با مفهوم قانون: به نوجوون کمک میکنه با مفهوم قانونمندی و ضرورت رعایتش تو جامعه آشنا بشه.
ایجاد حس تعلق به یه سیستم: وقتی نوجوون بفهمه بخشی از یک کل هست و باید تابع قوانین اون باشه، حس تعلق بیشتری پیدا میکنه.
این روش، تا حدی قانعکننده هست، اما واقعا حس کنجکاوی و فهم عمیق نوجوون رو سیراب میکنه؟ وقتی سوال نوجوون اینه که “چرا تو کلاس ما که نامحرم نیست، باید این پوشش رو داشته باشیم؟” صرف گفتن اینکه “قانونه” یا جاهای دیگر هم قانون هست، ممکنه به درستی پاسخ ذهن پرسشگر نوجوون رو نده. اون به دنبال چراییِ این قانونِ خاص در این موقعیتِ خاصه.
اما یه روش دیگه هست که به نظر من خیلی بهتر جواب میده. بیایم با هم فکر کنیم، اصلا فلسفه این قانون چیه؟ دلایل لباس فرم مدرسه چیه؟چه دلایلی میتونه پشتش باشه که اگه به نوجوون بگیم، هم عمل کردن بهش براش راحتتر بشه، هم بیشتر بپذیره، اصلا شاید استقبال هم بکنه و کلی اثر مثبت داشته باشه!
این مدل، یه رویکرد استدلالی، شفاف و همدلانه داره، به جای اجبار یا مقایسه کلی، به سراغ چراییِ موضوع میره و سعی میکنه با زبان منطقی و قابل فهم برای نوجوون، دلیل وجود این قانون رو توضیح بده.
بیاین اینجوری توضیح بدیم و بگیم: ببین، قراره توی مدرسه چیکار کنیم؟ خب، قاعدتاً میخوایم درس بخونیم دیگه، درسته؟ اگه هدف اصلی تو مدرسه درس خوندنه، به نظرت نباید هر چیزی که ممکنه حواسمون رو پرت کنه، از خودمون دورش کنیم؟ قطعاً منطقیه که این کار رو انجام بدیم!
مدرسه مکانیه برای یادگیری، برای اینکه این فضا، فضایی کارآمد و مولد باشه، باید عواملی که باعث حواسپرتی میشن، به حداقل برسه.
حالا تصور کن توی مدرسه، همه یه مدلهای خاصی تیپ و قیافه و اینا برای خودشون درست کنن. شمایی که سر کلاس نشستی، مثلاً توجهت جلب بشه به رنگ موی جدیدی که دوست همکلاسیت زده. حالا فکر کن هفت هشت نفر باشن، شما ردیف چهارم نشستی و چهار نفری که جلوت هستن، چندین مدل رنگ موی مختلف، مدلهای مختلف مو، کلیپسهای بزرگ و رنگارنگ، و اکسسوریهای متنوع دارند. این جدای از آرایشهایی هست که ممکنه روی صورتشون انجام بدن و مسائلی شبیه به این که میتونه حواس شما رو پرت کنه و این دست شما نیست مکانیسم مغزتونه.
مغز انسان دائماً در حال پردازش اطلاعات محیطیه. وقتی تنوع بصری و محرکهای زیاد تو محیط اطراف وجود داشته باشه، مغز ناگزیره تا بخشی از توان پردازشی خودش رو به این محرکها اختصاص بده.
تو دوره نوجوونی، مقایسه خودمون با دیگران و قضاوت در مورد ظاهر، خیلی رایجه. این مقایسهها و حرفها که مثلاً:«فلانی چقدر قشنگتر شده، کاش منم این رنگ مو رو میزدو، این لباس یا مدل مو به اون نمیاد» با اینکه بخش طبیعی از رشده، اما میتونه تمرکز رو از درس منحرف کنه.
طبق تحقیقات علوم شناختی، محرکهای بصری غیرمرتبط با وظیفه اصلی، میتونه به طور قابل توجهی، زمان لازم برای انجام یه کار رو افزایش بده و دقت رو کاهش هم کاهش بده. حتی یک “حواسپرتی کوتاه” میتونه منجر به “از دست دادن رشته کلام” یا “فراموشی چیزی که مطالعه میکردید” بشه.
تو همون مثالی که گفتم، شما مثلاً ردیف چهارم یا پنجم نشستی. فکر کن داری به تخته نگاه میکنی، چشمت همزمان داره انواع و اقسام موهایی که رنگیان، مدلهای مختلف شدن، مش شدن و… همه اینا رو میبینه و به تخته هم نگاه میکنه. ناخودآگاه این مکانیسم ذهنه، چشم همه ورودیها رو ثبت میکنه. وقتی همه رو ثبت میکنه، داخل ذهن طبقه بندی میشه. همه اینها یه درصدی از توجه و تمرکز شما رو میگیره و باعث میشه روی درست توجه صد در صد نداشته باشی.
پس،یکی از اصلیترین دلایل لباس فرم مدرسه ایجاد تمرکزه…
وجود محدودیتهایی شبیه لباس فرم، یا رعایت حجاب (که اینجا سوال اصلی ما هم هست)، کاشت ناخن، آرایش نکردن، مو رنگ نکردن و چیزهایی شبیه به این، برای اینه که توجه شما به درس، که هدف اصلی مدرسه اومدنه، جلب بشه. حتی اگه فرض کنیم مدرسه فقط برای درسه (که البته من خودم معتقدم مدرسه باید جای “آموزش و پرورش” باشه، نه فقط درس)، بازم این محدودیتها لازمه تا به محیط علمی و آموزشی ما آسیب نزنه. هدف، حذف زیبایی و تنوع نیست، بلکه اولویتبندی هدف اصلی حضور شما تو مدرسه هست.
حالا یه نکته جالب، دانشگاههای معتبر دنیا رو نگاه کنین. خیلی از این دانشگاهها، که به پیشرفت علمی شهرت دارن، هم یه سری قوانین پوشش خاص دارن و هث یه سری تیپ و مدلها رو ممنوع میکنن، حتی پیرسینگ یا مثلا حلقههایی که به پا میبندن. چرا؟ چون اونا هم معتقدن تمرکز دانشجو باید روی فضای علمی باشه تا بهرهوری آموزشی و علمی بالاتر بره. دانشگاه جای مسخرهبازی، چشم و همچشمی و مقایسه با داستانهای حاشیهای نیست. مثلاً تو بعضی از دانشگاهها، پوشیدن لباسهای خیلی باز، یا استفاده از عناصری که جلب توجه میکنه، ممنوعه.
این رویکرد، نشون میده که دغدغه تمرکز روی یادگیری و ایجاد فضای آموز حرفهای، یه دغدغه جهانیه و بابت همین قانون پوشش فرم مدرسه یا رعایت حجاب وجود داره.
در نتیجه وقتی دلایل لباس فرم مدرسه رو کنارهم میذاریم؛ میبینیم که هدف نهایی ایجاد یه فضای آموزشی یکپارچه، منظم و به دور از حواسپرتیهای غیرضروری هستن
ممنون که به رشدت اهمیت دادی و یه پاسخ محکم برای سوال ذهنیت پیدا کردی، اگرهم شما مدرس یا والد هستید استاد علیرضا خوش منظر تو دوره « تربیت مدرس آزادی من» تمامی روشهای پاسخگویی و جواب دادن به شبهات ذهنی نوجوونهارو توضیح دادن و مفصل دربارهاش حرف زدن پس ما تو این دوره منتظر افراد دغدغهمندی مثل شما هستیم.
مطلبی که خوندید برگرفته از یکی از پادکستهای استاد خوش منظر بود؛ در ادایمه میتونین پادکست روگوش بدین…