آدم اسمشو میشنوه یاد شهربازی میفته
یکم حس نوستالژیکش قوی باشه یاد پینوکیو و رفتنش به شهربازی حیوانات…
دارم در مورد اسم همایشمون حرف میزنم: «دنیای سـرگـرمی»
اولش خودمون هم مردد بودیم که بچه ها با شنیدن اسم و دیدن پوستر دنیای سرگرمی بچه ها به چی فکر میکنن؟
قراره سرگرمی های مختلف معرفی بشه؟ واقعیت افزوده یا VR… اما بعد از همایش بازخوردهای بچه ها مشخص بود که فهمیدن این دنیا (دنیای سرگرمی) از چه قراره؟
تعجب مسئول سالن همایش کوثر دیدنی بود!!! میگفت: «ما اینجا همایش های زیادی برگزار کردیم اما تا حالا ندیده بودم مخاطب ها آنقدر زودتر از زمان مقرر حاضر بشن.»
و این همراهی تون برای ما هم دلنشین بود گرچه یکم اوقات مون به خاطر بدقولی سالن تلخ شد اما با دیدن بچه های منتظر پشت در سالن دلگرم شدیم که همه جوره هستین پامون… فکر کنم مسئول سالن ساندیس های چیده شده رو میز رو ندید وگرنه عامل این انگیزه قوی بچه ها برا اومدن کاملا مشخص بود! این ساندیس چه راهپیمایی های میلیونی رو که شکل نداده (:
بچه های پذیرش پشت سیستم پرسرعت تایپ میکردن و بعد از اونا میز پذیرایی بود که مشتریش زیاد بود. با یکم دقت متوجه میشدیم که اکثر بچه ها اکیپی اومده بودن مثل کلونی دور هم جمع بودن و انگار میخواستن این نیمه تابستون که x2 تا شروع برنامه برای رفقا تعریف کنن. آدم تک کم میدیدی ،انگار همه یه گردان پیاده نظام داشتن که اگر قراره با هم مخالفت کنن یا با هم بپذیرند یا شایدم با هم حرف خودشونو به کرسی بشونن…
از حاشیه های ورودی سالن باید به کالسکه یه قند عسلی اشاره کرد که درب ورودی با لبخند نوجوونا رو همراهی میکرد. قرار بود مامان هایی که تشریف آوردن آخر بشینن تا نوجوون ها برای نشون دادن واکنش های احتمالی راحت باشن 🙂
مجری بعد از سلام و خوش آمد به رفقایی که تو این گرمای وحشت انگیز ناک قم تشریف آورده بودن گفت : اینجا قم است ، و خدای مهربون فرصتی به وجود آورده که ما فاصله بین بهشت و جهنم رو با پشت سر گذاشتن یک در احساس کنیم …
خلاصه سرتون رو درد نیارم… استاد اومد و سه ساعت تماااااام درباره دنیای سرگرمی صحبت کرد! البته بینش پذیرایی هم دادیم (: آلبالوی تازه، کیک و #ساندیس!!!
تیکه های وااقعا جذابی بین بجث وجود داشت که باعث میشد بچهها گذر زمان رو حس نکنن. همه با هم یه جاهایی خندیدیم، یه جاهایی ترسیدیم و یه جاهایی نگران شدیم و ناراحت… همه اینها در کنار هم یه همایش دخترونه خیلی خاطره انگیز رو تشکیل داد که تا مدتها فراموشش نمیکنم و مشتاقانه دوست دارم یکبار دیگه تکرار بشه!
همایشی که تمام کارهاش رو کادر متحدالشکل و همدل دختران باران انجام دادن. از ثبت نام و پذیرش بگیر، تا پذیرایی و کارهای رسانهای… این همایش به من یکی ثابت کرد که ما دخترا میتونیم در کنار هم توی کارهایی که هیچ تجربه ای هم از قبل نداشتیم وارد بشیم و به بهترین شکل انجامش بدیم!
به امید روزی که همه دختران دنیا بفهمن چه کارهای بزرگی ازشون برمیاد؛ فقط نباید خودشون رو دست کم بگیرن!